بعد از مدتها خشکی زمین و خساست آسمان حالا که پروردگار مهر بی انتهاشو به زمین و زمان نثار کرده و دانه های ریز برف رقص زیباشونو از آسمون به زمین شروع کردن شادی و نشاط عجیبی به چهره مردم اومده امروز همه خوشحال بودن حتی وقتی به سختی از بین برفها عبور میکردن تا خودشونو به محل کار و بار برسونن و لب ها به شکرانه گشوده شد...
صبح که به عادت هر روزه برای گنجشکهای کوچه غذا میریختم همه ش فکر میکردم خدایا دیشب برای کارتن خوابها و بی خانمان ها چطور گذشته؟ برای اونایی که شبها روی نیمکت های پارک میخوابیدن..برای گورخوابها..معتادا...برای چادرنشینای کرمانشاه و سرپل ذهاب که هنوز از چادراشون سوز سرما میزنه....
دلم بدجوری به درد میاد وقتی من توی خونه گرمم کنار شوفاژ و شومینه چای گرم به دست بارش برف رو از پشت پنجره نگاه میکنم و یکی همین نزدیکی ها از سرما به خودش میپیچه و دیگه حتی کارتن و پتوی نیمدارش نمیتونه محافظش باشه..
اکثرمون از کنار این بنده های خدا با بی تفاوتی رد میشیم و میریم توی خونه های گرممون و میگیم خدا رو شکر که من سقفی دارم! بد نیست یه لحظه فکر کنیم آیا این همه سختی و تلخی حقشونه؟ آیا اونی که کارتن خوابه تا ابد باید تو کارتن بخوابه؟ اونی که گرسنه س تا آخر عمرش باید گرسنه باشه؟
آی آدم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان...
@noghtekht
واقعن تحمل سرما برای ما که توی خونه یا محل کاریم بعضی وقتها سخت میشه وای به حال کارتنخوابها و بیخانمانها
آره همینطوره خدا کمک کنه بهشون