نقطه سر خط

اجتماعی.فرهنگی.روز نوشت( دل نوشته های یک دانشجوی سابق)

نقطه سر خط

اجتماعی.فرهنگی.روز نوشت( دل نوشته های یک دانشجوی سابق)

ما فقط آرامش میخواهیم

   برای نسلی که با صدای خمپاره و آژیر خطر چشم به دنیا گشوده و کودکی اش را در پناهگاهها و خانه های روستایی تجربه کرده و کلاسهایش گاهی در سنگرهای مدرسه برگزار شده و دیدن ترکش های ریخته شده کف خیابان , حجله های برپا شده جوانان در کوچه ها و خیابانها و شنیدن اخبار جنگ از رادیو و تلویزیون جزئی از کودکی و خاطراتش شده راحت تر می توان از درد و بغض و غصه سخن گفت.نسلی که زلزله و بی خانمانی را لمس کرده ..نسلی که بمباران واز دست دادن عزیز را تجربه کرده و بعدترها خبرهای تلخ و تلخ و تلخ شنیده و روزهای تلخ دیده و انگار آبدیده شده در این همه تلخی...انگار هر روز منتظر شنیدن خبر ناگواری است..انفجار..آتش سوزی..آوارشدن ساختمانها..قتل..خودکشی..جنایت..سیل ..زلزله و دهها خبر تلخ و اتفاقاتی که هر کدامش برای شکستن کمر یک کشور بس است اما ما انگار عادت کرده ایم..انگار آرامش و حال خوش و بی خبر تلخ روزها را سپری کردن در سرنوشت ما نوشته نشده است..

می گویند جلوی تقدیر را نمی شود گرفت..میدانیم که هر چه مقدرمان باشد همان می شود اما گاهی عامل انسانی در بروز یک فاجعه و یا اقلا در جلوگیری از تشدید و کاهش تلفات و زیانهای آن نقش تعیین کننده ای دارد اما شاهد کوتاهی و سهل انگاری بودن دردمصیبت را دوچندان می کند.اینکه به راحتی جان چندین نفر از آنها گرفته می شود به دلیل هیچ! به دلیل ندانم کاری کسانی که می توانستند با کمی دلسوزی و کمی توجه و کمی احساس مسئولیت از بروز یک اتفاق تلخ جلوگیری کنند اما نکردند.چرا؟

این چرایی است که بعد از هر اتفاق تلخ تا چند روز توسط افراد مختلف توسط همین مردم پرسیده می شود و به جای پاسخ توجیه می شنویم و قول پیگیری و دستور بررسی و در نهایت ابراز همدردی و یک نوار مشکی گوشه رسانه ها و چند تیتر دل به درد آور و شاید دقیقه ای سکوت به احترام آنان که جان باختند و تمام!

و از فردا همه چیز به روال قبلی برمیگردد دوباره صبح به سر کار می رویم و میخوریم و میخوابیم و زندگی میکنیم و یادمان می رود که آنان که جان باختند هم جزئی از ما بودند و با همه آرزوهایشان حق حیات و آرامش و خوشبختی داشتند اما حالا دیگر نیستند!

شاید حجم فجایع و حوادثی نظیر سیل و زلزله و آتش سوزی و آوارشدن و...در همه دنیا همینگونه باشد و به عبارتی ما خونمان رنگین تر از بقیه مردم دنیا نباشد ..شاید این سالها به خاطر تعدد و تکثر رسانه ها و گستردگی دنیای ارتباطات است که خبرهای تلخ اینطور به سرعت منتشر می شود و احساس درد اینگونه عمیق انعکاس می یابد و اگر این رسانه ها و فضاها نبود این همه حساسیت و برانگیختی هم رخ نمیداد..شاید نتوان جلوی تقدیر الهی را گرفت..شاید بگوییم زلزله و انفجار و هر رخداد دیگری مشیت الهی بوده و تقدیر آنها که جان باخته اند اینگونه رقم خورده اما آیا نمیتوان توقع اندکی مسئولیت پذیری اندکی دلسوزی اندکی تدبیر و تدبر در کاهش زمینه های بروز فاجعه و حتی بعد از رخدادن آن برای ساماندهی و کنترل و کمک رسانی به آنان که در اینگونه حوادث آسیب دیده اند داشت؟ آیا اینکه بارها و بارها اتفاقی در کشور تکرار شود و هر بار تصمیم بگیریم و مقرر کنیم که چگونه بحران را مدیریت کنیم و بعد هم پرونده اش بسته شود تا بروز رخدادی دیگر و ابراز همدردی دیگر طبیعی است؟ آیا بی مسئولیتی و بی مبالاتی مسئولین هم جزو مشیت الهی است؟

اینکه نتوانیم پس از بروز زلزله به موقع به داد زلزله زدگان برسیم و شرایط زندگی آنان را مساعد کنیم اینکه خانه هایمان مقاوم سازی نشود و به بی کیفیت ترین ساختمانها پایان کار بدهیم اینکه ساختمانی را که سالها از پایان عمرش گذشته محل کسب وخرید و تردد هزاران انسان کنیم و وقتی فاجعه رخ داد حتی نتوانیم به موقع آتش را خاموش کنیم و مردم بی گناه را خارج کنیم..اینکه بدانیم فرستادن آتش نشانهایمان به دل آتش یک ساختمان نابود شده مساوی مرگ آنهاست اما باز هم این جنایت را مرتکب شویم.. اینکه هواپیماهای ناایمنمان را باز هم به آسمان بفرستیم و هر بار که سقوط کرد به عزای چندین عزیز بنشینیم و علت را نقص فنی عنوان کنیم ...اینکه ببینیم انسانهایی در آستانه نابودی هستند اما تدابیرایمنی مان را آنقدر دیر به کاربیندازیم که مرگ به آنها لبخند بزند و هزار اینکه دیگر آیا مشیت و تقدیر و طبیعت زندگی است؟ نه ! اینها جنایت های انسانی است که خدا را هم خسته کرده است...

می گویند دنبال مقصر نگردید ..میگویند به تلخی ها دامن نزنید..به شایعات گوش ندهید..توهم توطئه نداشته باشید..می گویند اتفاق است پیش می آید! می گویند رسانه های مجازی از کاه کوه می سازند وگرنه در همه جای دنیا این اتفاقات هست و ... من هم میگویم در همه جای دنیا اتفاق بد و تلخ رخ میدهد اما تدبیر هم وجود دارد..مدیریت بحران هم دیده می شود..مسئولی هست که اگر قصور کرده اقلا استعفا می کند و آبی می شود بر آتش دل مردم...آرامش بعد از طوفانی هم هست..اگر زلزله ای ناشی از مشیت الهی شهری را بی خانمان کند کسانی هستند که به سرعت شرایط مساعد زندگی را در زمان بحران برای آسیب دیدگان فراهم کنند و اجازه ندهند بجز خانه و زندگی , روح و روان مردم هم زیر بار فاجعه نابود شود...

ما توقع خارق العاده نداریم ما فقط حداقل ها را برای زندگی طلب می کنیم.ما میخواهیم زمینه های بروز فاجعه و مرگ و اندوه کاهش یابد..احساس مسئولیت مسئولینمان از ارسال پیام تسلیت و ابراز همدردی و تاکید بر پیدا کردن علل حادثه فراتر رود و به یک اتفاق و یک تصمیم و یک پایان خوش برسد...

ما فقط می خواهیم از بدیهی ترین حقوق انسانی یعنی آرامش و امنیت و شادی در کشورمان برخوردار باشیم..این را برای مردم ما میسر کنید..


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.